Definitional issues[edit]The concept of job satisfaction has been deve ترجمة - Definitional issues[edit]The concept of job satisfaction has been deve الفارسية كيف أقول

Definitional issues[edit]The concep

Definitional issues[edit]
The concept of job satisfaction has been developed in many ways by many different researchers and practitioners. One of the most widely used definitions in organizational research is that of Locke (1976), who defines job satisfaction as "a pleasurable or positive emotional state resulting from the appraisal of one's job or job experiences" (p. 1304).[5] Others have defined it as simply how content an individual is with his or her job; whether he or she likes the job or not.[6] It is assessed at both the global level (whether or not the individual is satisfied with the job overall), or at the facet level (whether or not the individual is satisfied with different aspects of the job).[1] Spector (1997)[1] lists 14 common facets: Appreciation, Communication, Coworkers, Fringe benefits, Job conditions, Nature of the work, Organization, Personal growth, Policies and procedures, Promotion opportunities, Recognition, Security, and Supervision).
A more recent definition of the concept of job satisfaction is from Hulin and Judge (2003), who have noted that job satisfaction includes multidimensional psychological responses to an individual's job, and that these personal responses have cognitive (evaluative), affective (or emotional), and behavioral components.[2] Job satisfaction scales vary in the extent to which they assess the affective feelings about the job or the cognitive assessment of the job. Affective job satisfaction is a subjective construct representing an emotional feeling individuals have about their job.[1][3][4][7] Hence, affective job satisfaction for individuals reflects the degree of pleasure or happiness their job in general induces. Cognitive job satisfaction is a more objective and logical evaluation of various facets of a job. Cognitive job
0/5000
من: -
إلى: -
النتائج (الفارسية) 1: [نسخ]
نسخ!
Definitional issues[edit]The concept of job satisfaction has been developed in many ways by many different researchers and practitioners. One of the most widely used definitions in organizational research is that of Locke (1976), who defines job satisfaction as "a pleasurable or positive emotional state resulting from the appraisal of one's job or job experiences" (p. 1304).[5] Others have defined it as simply how content an individual is with his or her job; whether he or she likes the job or not.[6] It is assessed at both the global level (whether or not the individual is satisfied with the job overall), or at the facet level (whether or not the individual is satisfied with different aspects of the job).[1] Spector (1997)[1] lists 14 common facets: Appreciation, Communication, Coworkers, Fringe benefits, Job conditions, Nature of the work, Organization, Personal growth, Policies and procedures, Promotion opportunities, Recognition, Security, and Supervision).تعریف جدید از مفهوم رضایت شغلی (evaluative)، از Hulin و قاضی (2003) که اشاره کرد که رضایت شغلی شامل پاسخ های روانی چند بعدی به شغل فرد و شناختی که این پاسخ شخصی است عاطفي (یا عاطفی)، و مولفه رفتاری. [2] مقیاس رضایت شغلی در حدی که آنها ارزیابی احساسات عاطفي در مورد کار و یا ارزیابی شناختی کار متفاوت است. رضايت عاطفي ساختار ذهنی احساس عاطفی افراد در مورد شغل خود را به نمایندگی است. [1] [3] [4] [7] از این رو، رضايت عاطفي برای افراد نشان دهنده میزان لذت و یا کار خود را به طور کلی باعث شادی. رضايت شغلی شناختی ارزیابی عینی تر و منطقی تر از جنبه های مختلف کار است. کار های شناختی
يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..
النتائج (الفارسية) 2:[نسخ]
نسخ!
مسائل تعریفی [ویرایش]
مفهوم رضایت شغلی در بسیاری از زمینه ها توسط بسیاری از محققان و پژوهشگران متفاوت است. یکی از پر استفاده ترین تعاریف در تحقیقات سازمانی است که از لاک (1976)، که رضایت شغلی به عنوان "یک حالت عاطفی لذت بخش یا مثبت ناشی از ارزیابی سابقه کار و یا شغل» (ص 1304) تعریف می کند. [5] دیگران آن را به عنوان به سادگی محتوا چگونه یک فرد با شغل خود و یا او را تعریف کرده اند. که آیا او را دوست دارد کار یا نه. [6] این است که در هر دو سطح جهانی مورد بررسی قرار (یا نه فرد با کار به طور کلی راضی است)، و یا در سطح جنبه (یا نه فرد با مختلف راضی است جنبه های کار) [1] اسپکتور (1997) [1] لیست 14 جنبه مشترک: تقدیر، ارتباطات، همکاران، مزایای جنبی، شرایط شغلی، طبیعت کار، سازمان، رشد شخصی، سیاست ها و رویه ها، فرصت توسعه، شناخت، امنیت، و نظارت).
یک تعریف اخیر از مفهوم رضایت شغلی است از Hulin و قاضی (2003)، که اشاره کرده اند که رضایت شغلی شامل واکنشهای روانی چند بعدی برای کار فرد، و این که این پاسخ شخصی شناختی ( ارزیابی)، عاطفی (یا عاطفی) و رفتاری. [2] فلس رضایت شغلی در حدی که آنها احساسات عاطفی در مورد کار و یا ارزیابی شناختی از کار ارزیابی متفاوت است. رضایت شغلی عاطفی یک ساختار ذهنی به نمایندگی از افراد احساس احساسی در مورد کار خود را داشته باشد. [1] [3] [4] [7] از این رو، رضایت شغلی عاطفی برای افراد، درجه لذت و شادی کار خود را در باعث طور کلی. رضایت شغلی شناختی ارزیابی عینی تر و منطقی تر از جنبه های مختلف کار می باشد. شغل شناختی
يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..
النتائج (الفارسية) 3:[نسخ]
نسخ!
مسائل Definitional[ویرایش]
مفهوم رضايت شغلى در بسياري از جهات مختلف توسط بسيارى از محققين و پزشكان است. یکی از گسترده ترین تعاریف استفاده شده در اين تحقيق اين است كه در سازماندهى لاك (1976)، كه به عنوان "تعريف رضايت شغلى ستمكاري يا يك حالت عاطفي مثبت حاصل از اين طبقات موروثي نبايد باشند و يا تجارب شغلی شغلی (پ)). 1304).[5] برخي ديگر آن را به عنوان تعريف شده اند به سادگی محتوا چگونه فردی با شغل او است; چه او دوست دارد که از کار یا نه.[6] چنين وضعيتي است که هم در سطح جهاني (اعم از اينكه اين فرد که از کار راضی است و کلی) و يا در سطح والونها سخن بگويد (خواه فرد راضی است جنبه هاي مختلف شغل).[1] Spector (1997)[1] فهرست 14 شخصيتها: تقدير مشترك،رفقا، ارتباطات، حاشيه سود، شرايط کار، ماهيت كار، سازمان، رشد شخصی، سیاست ها و شیوه های ترویج و شناسايي فرصتها، امنيت و نظارت)
اخير يك تعريف مفهوم رضايت شغلی از Hulin و قاضي نيست (2003)
يجري ترجمتها، يرجى الانتظار ..
 
لغات أخرى
دعم الترجمة أداة: الآيسلندية, الأذرية, الأردية, الأفريقانية, الألبانية, الألمانية, الأمهرية, الأوديا (الأوريا), الأوزبكية, الأوكرانية, الأويغورية, الأيرلندية, الإسبانية, الإستونية, الإنجليزية, الإندونيسية, الإيطالية, الإيغبو, الارمنية, الاسبرانتو, الاسكتلندية الغالية, الباسكية, الباشتوية, البرتغالية, البلغارية, البنجابية, البنغالية, البورمية, البوسنية, البولندية, البيلاروسية, التاميلية, التايلاندية, التتارية, التركمانية, التركية, التشيكية, التعرّف التلقائي على اللغة, التيلوجو, الجاليكية, الجاوية, الجورجية, الخؤوصا, الخميرية, الدانماركية, الروسية, الرومانية, الزولوية, الساموانية, الساندينيزية, السلوفاكية, السلوفينية, السندية, السنهالية, السواحيلية, السويدية, السيبيوانية, السيسوتو, الشونا, الصربية, الصومالية, الصينية, الطاجيكي, العبرية, العربية, الغوجراتية, الفارسية, الفرنسية, الفريزية, الفلبينية, الفنلندية, الفيتنامية, القطلونية, القيرغيزية, الكازاكي, الكانادا, الكردية, الكرواتية, الكشف التلقائي, الكورسيكي, الكورية, الكينيارواندية, اللاتفية, اللاتينية, اللاوو, اللغة الكريولية الهايتية, اللوكسمبورغية, الليتوانية, المالايالامية, المالطيّة, الماورية, المدغشقرية, المقدونية, الملايو, المنغولية, المهراتية, النرويجية, النيبالية, الهمونجية, الهندية, الهنغارية, الهوسا, الهولندية, الويلزية, اليورباية, اليونانية, الييدية, تشيتشوا, كلينجون, لغة هاواي, ياباني, لغة الترجمة.

Copyright ©2024 I Love Translation. All reserved.

E-mail: